شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (90)

ساخت وبلاگ

1. آقایون خانما، جنگ تموم شد. میتونین از سنگرا و پناه گاهتون بیاین بیرون به زندگیتون برسید.

2. دقیقا به همین نسبتی که شب دلت نمخواد بخوابی صبح هم دلت نمیخواد بیدار بشی.

3. بچه های الان واسه خودشون اتاق دارن زمان ما بچه ها گوشه داشتن مثلن میگفتن بچه برو یه گوشه بگیر بشین.

4. لاک‌پشتا میدونن آخرش هیچی نیست که عجله‌ای ندارن.

5. الان دیگه تک و توک صدای ترقه میاد از تو کوچه..فکر کنم اومدن به سربازای مجروح دشمن تیر خلاص میزنن.

6. دیشب کیم جونگ اون بمب هیدروژنی زد بقل خونمون و با موفقیت آزمایش کرد.

7. ‏من نمیدونم چطوری تونستم 9 ماه رو بدون اینترنت تو شکم مادرم تحمل کنم.

8. ‏فرهاد مهراد وقتی روز چهارشنبه سوری آتیش بازی ملت رو میدید سرش رو تکون میداد و میگفت: تورو خدا بببین با کیا زمستون رو سرکردیم.

9. کره شمالی به دنبال به دست آوردن تکنولوژی ساخت نارنجک های اکلیل سرنجیه.

10. آخر سال باید دو هفته تعطیل کنن که ما وقت کنیم جمع بندی کنیم، بازم جمع بندی نکرده مجبوریم سال جدید رو شروع کنیم.

11. اگه نامزد داشتم الان بش مسج ميزدم "در مجلس ما عطر میامیز که ما را، هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است، كوتاهشونم نكن."

12. یه سریم عوض اینکه اینستاگرم بسازن تا لحظات به یاد ماندنی درش ثبت کنن لحظات به یاد ماندنی می سازن تا در اینستاگرم ثبت کنن.

13. من دقيقا يه موجودى هستم متضاد زامبى، اونا مرده ى متحركن من زنده ى بي تحركم.

14. وزارت دفاع میتونه نیروهای زیادی رو از دیشب استعدادیابی کنه. یکیش همین پسر همسایمون.

15. دیدی با بعضی‌ها حرف میزنی ناراحت میشن یهو میگن بای! بابا خب یه battery low بده اول.

16. حافظ یه جور میگه دوش دیدم انگار ما حموم نداریم، نمیبینیم.

17. دفعه اولی که رفتم قهوه خونه یارو گفت چی میخواید؟ گفتم قهوه، گفت نداریم، گفتم خونه، انداختم بیرون.خب نامردا آدم با مبتدی اینجوری برخورد میکنه؟

18. هر وقت زنگ بزنی آموزش دانشگاه یکی گوشی رو برمیداره میگه: کاری از ما ساخته نیست، بفرمایید.

19. تو اسلامشهر یک خونه که داخلش مواد محترقه بوده منفجر شده و 4 کشته و چندین زخمی داشته.فکر کنم ترقه ای که ساخته بودن با همکاری وزارت دفاع بوده.

20. منو داداشم وقتی جوک واسه مامانم میگیم باید براش توضیح بدیم که این جوکه و واقعیت نداره.

21. با یه بدبختی زیر میزمو تمیز کردم باید دست تک تک مهمونا ر بگیرم ببرم نشونشون بدم.

22. صدبار گفتم بازم میگم کاش کادو تولد دادن به صورت حذفی بود نه رفت و برگشت.

23. انقدر مواد مخدر صنعتی نابودکننده اومده که رفیق مارو دیروز با تریاک گرفتن بردنش توی میدون محلمون ازش تقدیر کردن.

24. لباسشویی اینقدر خاطرش عزیزه که وقتی می‌لرزه می‌خوام برم بغلش کنم بگم هیچی نیست عزیزم، آروم باش، الان تموم می‌شه.

25. دوستان در صحنه احساس می کنن ما خجالت می‌کشیم که نمی‌ریم بیرون، از بیرون بمب و نارنجک میندازن تو حیاطمون. شرمنده شدم.

26. دیشب چراغا رو خاموش کردم، حداقل توسط هواپیماهاشون شناسایی نشه خونه مون.

27. یدونه نارنجک زدن تو کوچه که همونطور که شیشه خورده ها رو هوا معلق بود، بلند شدم دستم رو گذاشتم رو سینه‌ام و سرود ملی سوریه رو خوندم.

28. تو نونوایی یه کارتن کوچیک گذاشته بود روش نوشته بود عیدی ما یادت نره. منم از توش ده تومن عیدی برداشتم برا خودم. دمش گرم به یادمون بود.

29. هر سال چارشنبه سوری من رسماً یاد نبرد چالدران می‌افتم که دشمن توپ و تفنگ داشت، ما نداشتیم، و علی رغم رشادت فراوان شکست خوردیم.

30. امریکا و اروپا اگه ازمایش موشکی رو تا حالا نقض برجام ندونن با تصاویری که از مراسم چهارشنبه سوری مخابره میشه شکشون برطرف میشه.

31. باز زمان جنگ خوب بود قبل انفجار صدای سوت میومد میخوابیدن رو زمین، امشب داری راه میری یهو میبینی تو خشتکت نارنجک ترکید.

32. امشب یک پیراهن خریدم، این قدر دوستش دارم که کلی تکونش دادم تا خوابش برد.یک لیوان آب سرد هم گذاشتم بالای سرش نصف شب تشنه ش شد بخوره.

33. رئیس سازمان غذا و دارو از یه طرف باید به وضعیت لوبیا تو قرمه سبزی رسیدگی کنه ازطرف دیگه باید حواسش بمیزان متفرمیک اسید تو آنتی هیستامین باشه.

34. تو مستراح عمومي يكي فين كرد، يه لحظه فكر كردم داره به زبان آلماني يه چيزي ازم ميپرسه.

35. یه دوست دارم بهش می‌گیم «شهرام جزئیات». مثلا یادشه بهار ۸۳ سوار ماشین بوده با دنده سه داشته می‌رونده برگشته به بغلیش گفته فلان.

36. من همیشه تو ایام عید طوری با بچه های فامیل رفتار کردم که هر وقت تو خونه بهشون میگن حاضر شید بریم خونه فلانی میگن نه مرسی میخوایم درس بخونیم.

فروم تاپ ایران...
ما را در سایت فروم تاپ ایران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار for4 بازدید : 187 تاريخ : پنجشنبه 27 اسفند 1394 ساعت: 6:13